زن ها دیرتر به خواب می روند

ساخت وبلاگ
بیست سال مثل ققنوس آتش را بر جان خویش روا داشتم و در میان شعله زیستم.اکنون دو سال است که بچه عقابی در درونم متولد شده است و می خواهد پر بگیرد.ققنوس مرده است و خاکسترهایش را باد ایام به هر سو پراکنده است.اما عقاب همچنان در وجودم پافشاری می کند.زین آتش نهفته که در سینه من است هیچ کس باخبر نیست یا از ترس سوزشش نمی خواهند حتی به آن نزدیک شوند.هر چند می کوشم به عقاب درونم بی اعتنایی کنم او به رشد خودش ادامه می دهد.هر روز می بینم که بال هایش قوی تر شده است و جثه رو به رشدش سینه تنگم را فشرده تر می کند. همانطور که خواهرم سیمون دوبوار گفته بود ما زن ها ققنوس هایی هستیم که در خویش می سوزیم و دم بر نمی آوریم.در دیوارهای تنگ برخی ارزش های نخ نما شده جامعه نفسمان بریده است و مرده یک زن برای بعضی ها بهتر است از زنده متفکر و سازش ناپذیر او.فروغ خواهر دیگرم بر این مطلب صحه گذاشته بود که:و این دنیا پر از صدای پای مردمانیست که در حالیکه ترا می بوسنددر ذهن خویش طناب دار تو را می بافند.امروز هم به دادسرا رفتم و لکه های سیاه را بر حریر سفید تنم پیش پزشک بر آفتاب افکندم.چطور راضی باشم که دخترم در چنین فضایی رشد کند و نظاره گر چنین بیدادهایی بر فهیمه های لطیف خلقت باشد؟ مگر مادری همین ها نیست؟! + نوشته شده در یکشنبه بیست و نهم آبان ۱۴۰۱ ساعت 11:37 توسط بی وطن  |  زن ها دیرتر به خواب می روند...ادامه مطلب
ما را در سایت زن ها دیرتر به خواب می روند دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : darkhalvateman بازدید : 39 تاريخ : چهارشنبه 7 دی 1401 ساعت: 14:56

سلام دوستای گلم حالتون خوبه؟ از اون روزای دلگیر هفته ها می گذره.الحمدلله بهترم.امروز تعطیلم.سالاد فصل درست کردم.ناهار رو پختم و ظرف ها رو هم شستم.هنوز این سوال در ذهنم بی تابی می کنه که ویژگی زنان قدرتمند چیه؟ و در فرهنگ ما به چه زنانی قدرتمند می گویند؟نظر شما چیه؟ به نظرتون اگه یک زن به تنهایی منهای خانواده اش بخواهد قدرتمند باشد به چه چیزهایی نیاز دارد؟ داشتم درباره ویژگی های میانسالی مطالعه می کردم.نوشته بود مردها در میانسالی منعطف تر و مهربان تر می شوند اما زن ها مستقل تر و جسورتر.جالبه نه؟ زن هایی که در دو دهه طلایی عمرشان در جست وجوی یک جفت خوشبخت کننده جان را فرسودند بالاخره در آستانه چلچلی به این نتیجه می رسند که می توان روی پای خود هم ایستاد و خوشبخت بود.خیلی جالب بود.چند تا زن زرنگ در اطراف هستند.ماشالله مدیریت اقتصادی بیست.رفاه طلبی بیست.مسئولیت پذیری بیست.ورزش و نشاط بیست. خونه و ماشین هم به نام دارند.به نظرتون در قدم اول اینا رو الگوش خودم قرار بدم چطوره؟ البته یه کم خسیس و کم مهر هم هستند.به نظرتون می تونم با این ویژگیشون کنار بیام؟ برام دعا کنین. اگه ادامه زندگی رو با همین فرمون برم نابود می شم.دنبال تغییرات اساسی ام. اینها بهم انگیزه می ده که دلگرم تر زندگی کنم.از اون خود قبلیم خسته ام.و حس زنانه ام بهم می گه نیازمند قدرت بیشتری ام. + نوشته شده در شنبه سوم دی ۱۴۰۱ ساعت 11:26 توسط بی وطن  |  زن ها دیرتر به خواب می روند...ادامه مطلب
ما را در سایت زن ها دیرتر به خواب می روند دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : darkhalvateman بازدید : 41 تاريخ : چهارشنبه 7 دی 1401 ساعت: 14:56

سلام همراهان دلبندم!چند روز پیش با زبان آلمانی آشنا شدم.الان دارم با یه نرم افزار اون رو می خونم.شیرین و زیبا.زبان خواندن حالم رو خوب می کنه.شاید یکی از دلایل حال بد بعضی از ما این باشد که افسانه شخصی خود را برای همه اوقات و فصول عمر دنبال نمی کنیم.شاید باورتان نشود اما ما گاهی خودمان را فراموش می کنیم و این بدترین نوع فراموشی است. سندروم خودفراموشی! اینکه آدم یادش برود در گذشته چه کسی بوده و به خودش چه قول هایی داد بوده؟اینکه فراموش کند دفعه قبل که خنجر خورد و زخمی شد چگونه برخاست و چه تصمیم و عزم جدیدی گرفت؟ قول هایی هستند مظلوم.مثل قول هایی که ما به خودمان داده بودیم.زبان خواندن شاید به این دلیل به ما نشاط می دهد که وارد فضای فکری متفاوتی نسبت به محیط مرسوم اطرافمان می شویم و آن حال و هوای تازه، اندیشه ها و آدم های تازه انگار شفایمان می دهد.بگذریم از این که خود یادگیری برای بعضی ها به قول حافظ "شرب مدام" است و مستی آور.دیگر از آرزوهایم این است که دوباره بتوانم ماشین بخرم و مادرم را دور بدهم.با هم برویم توی طبیعت چای بنوشیم و مادرم فقط حرف بزند و من فقط گوش بدهم.قشنگ ترین صدا برای من صدای مادرم است.اعصابم را آرام می کند.به خصوص وقتی کلامش طولانی می شود و انگار که دارد با خودش حرف می زند.امروز یک کلیپ دیدم میگفت: "من به خاطر مادرم زنده ام و به خاطر او راه می روم".من وقت هایی که حالم بد می شود در خیالم دست مادرم را می گیرم و با هم از این دنیا فرار می کنیم.این همیشه ته ذهن من هست.بگذریم.منم برای حال خوبتون دعا می کنم.برای افسانه شخصیتون که در هر بازه عمر ممکنه تغییر شکل بده اما هرگز هرگز هرگز نابود نمی شه. و افسرده ها همون هایی هستند که خودشان را فراموش کرده اند و دست از واک زن ها دیرتر به خواب می روند...ادامه مطلب
ما را در سایت زن ها دیرتر به خواب می روند دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : darkhalvateman بازدید : 43 تاريخ : چهارشنبه 7 دی 1401 ساعت: 14:56